ترجمه مقاله

ابخال

لغت‌نامه دهخدا

ابخال .[ اِ ] (ع مص ) بخیل یافتن کسی را. زفت دیدن کسی را. || به بخل ، به بخیلی ، به زفتی نسبت کردن . || بخیلی کردن . || بخیل شدن .
ترجمه مقاله