ترجمه مقاله

ابزازالقطه

لغت‌نامه دهخدا

ابزازالقطه . [ اَ زُل ْ ق ِطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) این کلمه را بغلط ابرازالقطه ضبط میکنند و لکلرک مترجم ابن بیطارگوید صحیح آن ابزازالقطّه است و ابزاز در زبان مردم تونس و قسطنطین به معنی پستان ها است (برای شباهت این گیاه بدان ) و تأیید می کند این ضبط را مرادف این کلمه در زبان بربری : «تی بوشَنت توم شیشت » که آن نیزتحت لفظ، به معنی تکمه های پستان است و نام همین گیاه - انتهی . ایزون صغیر. حی العالم صغیر. بیش بهار. همیشک جوان . اذن القاضی . اذن القسیس . و داود ضریر انطاکی نیز در تذکره ابزازالقط آورده است با دو زاء معجمه .
ترجمه مقاله