ابقاقلغتنامه دهخداابقاق . [ اِ ] (ع مص ) فرزند بسیار آوردن . || بدر رفتن خس و خاشاک از زمین . || بسیار گفتن . || بسیار بق بق کردن . || فراخ گردانیدن چیزی . || بچه زادن گوسفندان لاغر.