ترجمه مقاله

ابن غانیه

لغت‌نامه دهخدا

ابن غانیه . [ اِ ن ُ نی َ ] (اِخ ) یحیی بن علی بن یوسف مسوفی . مولد او بقرطبه و غانیه مادر وی از خاندان یوسف بن تاشفین است . پدر وی ظاهراً در دربار مرابطین مکانتی داشته است . خود او از دست علی بن یوسف بن تاشفین سلطان مرابطی فرمانروای قسمت غربی اندلس بود و در سال 520 و 538 هَ .ق . با الفونسوپادشاه ارغون مقابله کردو سپاه او را بشکست و آنگاه که مسلمین اندلس به پیشوائی ابوالقاسم احمد و قاضی ابن حمدین قرطبی و ابوالحکم بن حسون مالقی و مستنصربن هود سرقسطی بر مرابطین طغیان کردند ابن غانیه در اشبیلیه دفاعی سخت کرد و در 531 قرطبه را از ابن حمدین همدست الفونسو بازستد ودر سال 540 در مقابل آلفونسو بقلعه ٔ قرطبه پناهیده و عاقبت از اطاعت پادشاه قشتاله ناگزیر گشت لکن آنگاه که سپاه موحدین باسپانیا رسید قرطبه و قرمونه را واگذار کرد و در مقابل حکومت شهر جیان را بدو دادند (543) و در همان سال بغرناطه رفته و بدانجا درگذشت . محمد برادر یحیی حاکم جزائر بلیره از دست مرابطین بودو اولاد او تا 580 این جزائر را در تحت حکومت مرابطین نگاه داشتند و تا 633 با موحدین در کشمکش بودند.
ترجمه مقاله