ترجمه مقاله

ابن لرة

لغت‌نامه دهخدا

ابن لرة. [اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) بنداربن عبدالحمید الکرجی الاصفهانی اللغوی ، معروف به ابن لره . صاحب بغیه گوید از قول یاقوت ، ابن لره در علم لغت و روایت شعر پیشوا بود و در کرج توطن جست ، پس به عراق رفت و قدر فضل او در آنجا بشناختند، وی تلمیذ قاسم بن سلاّ م است و ابن کیسان معروف شاگرد اوست . و مبرّد گوید آنگاه که ابن لرة بروزگار متوکل بسامره آمد با هم دوستی پیوستیم و او درروایت دواوین شعرای عرب یگانه ٔ زمانه ٔ خویش بود تا آنجا که کمتر شعر جاهلیت و اسلام بود که از بر نداشت و در معرفت لغت از هر کس داناتر بود و هفته ای یکبار در حضور متوکل با نحاة وقت بمباحثه میپرداخت . و از کتب اوست : معانی الشعر. شرح معانی الباهلی . جامعاللغة.(نقل باختصار از روضات الجنات ). و در نسخه ٔ فهرست ابن الندیم چ قاهره چنین آمده است : ابن لزة الکرخی از علمای جبل و اسم او مندادبن عبدالحمید است و لزه لقب است و کنیت منداد ابوعمر است و خلط مذهب کوفیین و بصریین میکرد، او راست : کتاب معانی الشعراء و کتاب شرح معانی الباهلی الانصاری و کتاب جامع اللغة. و هم ابن الندیم گوید از جامعاللغه قطعه ٔ کتاب الوحوش را دیدم .
ترجمه مقاله