ابن یامین
لغتنامه دهخدا
ابن یامین . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) نام یکی از دوازده سبط یعقوب نبی که با یوسف از یک مادر بود.چون کلمه ٔ ابن بمعنای پسر در زبان عبری بدون همزه است گاهی این لفظ بتقلید یهود بِن یامین گفته میشود و مرکب از دو کلمه است : بِن (پسر) و یامین (یمین ) :
دگر ابن یامین امین پدر
کزآن مهربانتر نبودش پسر.
چو یوسف نیست کز قحطم رهاند
مرا چه ابن یامین چه یهودا.
دل یوسف عهد خون است گوئی
ز نادیدن ابن یامین ثانی .
دگر ابن یامین امین پدر
کزآن مهربانتر نبودش پسر.
شمسی (یوسف و زلیخا).
چو یوسف نیست کز قحطم رهاند
مرا چه ابن یامین چه یهودا.
خاقانی .
دل یوسف عهد خون است گوئی
ز نادیدن ابن یامین ثانی .
سلمان ساوجی .