ترجمه مقاله

ابهاج

لغت‌نامه دهخدا

ابهاج . [ اِ ] (ع مص ) شاد کردن . (مصادر بیهقی ) (زوزنی ). شاد و مسرور ساختن . || شادی کردن . شاد شدن . || ابهاج ارضی ؛ صاحب نبات زیبا گردیدن زمینی . || خوب و نیکو گردیدن .
ترجمه مقاله