ترجمه مقاله

ابهر

لغت‌نامه دهخدا

ابهر. [ اَ هََ ] (ع اِ) پشت . (منتهی الارب ). || رگیست در پشت به دل پیوسته . (منتهی الارب ) (مهذب الأسماء). رگ پشت به دل پیوسته . (خلاص نطنزی ). رگ جان . رگ هفت اندام . آورطی . آورتی . ام الشرائین :
دلدل مشتری پیش جفته زد اندر آسمان
آه ز دل کشان زحل گفت قطعت ابهری .

خاقانی .


|| رگ گردن . (منتهی الارب ). || نام هر یک از دو رگ که از دل برآمده است و دیگر شرائین از این دو منشعب است . (بحرالجواهر). و آن دو را مجموعاً ابهران گویند. || رگی است در دست . (منتهی الارب ). || پشت گوشه های برگشته ٔ کمان . || خانه ٔ کمان . کمانخانه . || پرهای مرغ میان خوافی و کلی و اول پرهای مرغ را قوادم گویند پس مناکب پس خوافی پس اباهر پس کلی . ج ، اَباهِر. || گیاه ضریع خشک . (منتهی الارب ). || زمین پاکیزه که سیل بر آن برنیاید. (منتهی الارب ). || میان طایف و کلیه ٔ کمان یعنی میان خانه و دسته ٔ کمان . (صحاح جوهری ).
ترجمه مقاله