ترجمه مقاله

ابوالعلاء

لغت‌نامه دهخدا

ابوالعلاء. [ اَ ب ُ ل ع َ ] (اِخ ) گنجوی . شاعر معاصر و مداح شروانشاه کبیر جلال الدنیا و الدین اخستان منوچهر و فرزندان او بود و خاقانی و فلکی شروانی هر دو شاگرد وی بوده اند و حمداﷲ مستوفی گوید که ابوالعلاء دختر خود به خاقانی داد و فلکی شروانی نیز هوس دامادی بوالعلاء کرد و چون میسر نگشت برنجید و استعداد مهاجرت کرد. ابوالعلاء بیست هزار درم به شاگرد بخشید و گفت فرزند این بهای پنجاه کنیزک ترکیه که همه بهتر از دختر ابوالعلایند و فلکی بدین راضی وخشنود شد و نظامی گنجوی و ابوالعلاء فلکی و ذوالفقارو شاهفور بروزگار او بودند و لقب او نظام الدین است و میان او و داماد خود خاقانی ، نقاری پدید آمد و به مهاجات کشید. رجوع به تذکره ٔ دولتشاه چ لیدن ص 70 و مجمعالفصحاء ج 1 ص 81 و 381 و کتاب شاهد صادق شود.
ترجمه مقاله