ترجمه مقاله

ابوالفتوح

لغت‌نامه دهخدا

ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری الأصل معروف به شیخ ابوالفتوح رازی ملقب به جمال الدین . یکی از اعلام علمای تفسیر و کلام . جد اعلای او احمدبن حسین بن احمد خزاعی نزیل ری است که از نیشابور بدانجاهجرت کرد و پدر پدر او محمدبن احمدبن حسین و عم پدروی ابومحمد عبدالرحمن بن احمدبن الحسین و فرزند او محمدبن حسین و خواهرزاده اش احمدبن محمد همه از افاضل علما و محدثین روزگار خویش بوده اند. شیخ ابوالفتوح از پدر خود علی و او از پدر خویش روایت کند و همچنین روایت میکند از عم خود و او از پدر خویش که هم جد صاحب عنوان است . و جد او روایت میکند از پدر خود و از شیخ مفید عبدالجباربن علی مقری رازی و نیز از شیخ ابی علی بن شیخ طوسی و جمیع آنان روایت از شیخ طوسی اعلی اﷲ مقامه کنند. و از ابوالفتوح صاحب تفسیر شیخ فقیه عبداﷲبن حمزه ٔ طوسی و رشیدبن شهرآشوب و منتجب الدین بن بابویه القمی روایت کنند و ابن شهرآشوب در کتاب معالم العلماء و منتجب الدین در فهرست خویش ذکر او آورده اند. ابن شهرآشوب گوید: شیخ استاد من ابوالفتوح بن علی الرازی است . و از تصانیف او روح الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن فارسی است و سخت نیکو تفسیری است و تصنیف دیگر او شرح شهاب الاخبار است و شیخ منتجب الدین در فهرست آرد که او مردی عالم و واعظ و مفسر است و پس از ذکر تفسیر او گوید او راست : روح الالباب و روح الالباب فی شرح الشهاب و گوید من هردو کتاب را نزد او قرائت کردم و قاضی ششتری در مجالس نقل کند: از تفسیر فارسی او ظاهر میشود که معاصر صاحب کشاف بوده و بعض ابیات کشاف به او رسیده اما تفسیر کشاف را ندیده است و این تفسیر فارسی او در رشاقت تحریر و عذوبت تقریرو دقت نظر بی نظیر است فخرالدین رازی اساس تفسیر کبیر خود از آن اقتباس کرده و جهت دفع توهم انتحال ، بعض از تشکیکات خود را برآن افزوده و در مطاوی این مجالس پرنور شطری از روایات و لطائف نکات و اشارات او مسطور است و او را تفسیری عربی هست که در خطبه ٔ تفسیر فارسی به آن اشارت کرده اما تا غایت بنظر فقیر نرسیده و شیخ عبدالجلیل رازی در بعض مصنفات خود ذکر شیخ ابوالفتوح آورده و گفته که خواجه امام ابوالفتوح رازی مصنف بیست مجلد است از تفسیر قرآن و در موضع دیگر گفته که خواجه امام ابوالفتوح رازی بیست مجلد تفسیر قرآن از او است که ائمه و علمای همه ٔ طوائف آنرا طالب و بدان راغبند و ظاهراً اکثر آن مجلدات از تفسیر عربی او خواهد بود زیرا که نسخه ٔ تفسیر فارسی او چهار مجلد است که هرکدام بمقدار سی هزار بیت باشد و شاید که هشت مجلد نیز سازند پس باقی آن مجلدات از تفسیر عربی او خواهد بود وفقنا اﷲ لتحصیله والاستفادة منه بمنه و جوده . از بعض ثقات مسموع شده که قبر شریفش در اصفهان است . -انتهی . و سید محمدکاظم بن محمد یوسف بن محمد باقر طباطبائی که متصدی طبع این تفسیر در طهران بوده است بر قسمت اخیر سخن قاضی نوراﷲ یعنی بودن قبر ابوالفتوح در اصفهان اعتراض کند و گوید: حاجی ملا باقرشهیر بطهرانی در کتاب جنةالنعیم آورده است که دوم کسی از علما که در ری مدفون است شیخ ابوالفتوح صاحب الأصل الاصیل قدوةالمفسرین من اهل التنزیل و التأویل حسین بن علی بن محمدبن احمد خزاعی رازی است . نسب شریف وی منتهی میشود ببدیل ورقاء خزاعی و بدیل از کبار اصحاب حضرت ولایت مآب است ... و مزار وی بصحن حضرت امامزاده حمزه از سوی راست مدخل در پیش حجره ٔ اول است و الواحی از کاشی زرد بر آن نصب شده و نام شریف او بر آن مکتوب است -انتهی . سپس سیدمحمد کاظم بن محمد یوسف طباطبائی گوید: ظاهراً تفصیلی که آن محدث جلیل نگاشته در چند سال قبل بوده چه اکنون که سنه ٔ 1319 هَ .ش .است تغییراتی در آن راه یافته و دو پارچه سنگ مرمر شاه در سر مقبره نصب است . ابن حمزه در کتاب ایجازالمطالب فی ابرازالمذاهب و هم در کتاب هادی الی النجات من جمیعالمهلکات گوید که : در شهر ری بودم که شیخ ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر بموجب وصیتش در جوار مرقد امامزاده ٔ واجب التعظیم حضرت عبدالعظیم الحسنی مدفون گشت پس به نیت حج متوجه مکه ٔ معظمه شدم در بازگشتن گذارم به اصفهان افتاد. در علنلان و بعض دیگر از محلات آن شهر دیدم که مردم بزیارت شیخ ابوالفتوح عجلی شافعی اصفهانی و حافظ ابونعیم که پدر استاد او است و شیخ یوسف که جد شیخ ابونعیم است و شیخ علی بن سهل و امثال ایشان که سنی و از مشایخ صوفیه بوده اند میرفتند که شیعه ٔ شهر ری و نواحی آن هزاریک بزیارت امام زاده عبدالعظیم نمیرفتند و مولانا احمد اردبیلی در کتاب حدیقةالشیعه نقل کرده که مرا گذار به اصفهان افتاد دیدم مردم این بلده شیخ ابوالفتوح عجلی شافعی اصفهانی را شیخ ابوالفتوح رازی کرده بودند و به این بهانه بعادت پدران خود قبر آن سنی صوفی را زیارت میکردند. و صاحب روضات گوید که مؤلف ریاض العلما میرزاعبداﷲ اصفهانی کتاب رساله ٔ یوحنا بفارسی در ابطال مذهب اهل سنت از زبان یکی از نصاری موسوم به یوحنا و دیگر رساله ٔ حسنیه را از زبان یکی از کنیزکان معاصر هارون الرشید در حقانیت مذهب شیعه و تبصرةالعوام در ملل و نحل بدو نسبت داده است . جز کتاب اخیر یعنی تبصرةالعوام نسبت دو کتاب به ابی الفتوح رازی مستبعد نیست و علامه ٔ قزوینی در تعلیقاتی که بر تفسیر ابوالفتوح چ طهران دارند در ضمن تحقیقی انیق مولد او را پیش از چهارصد و هشتاد هجری و وفات او را در اواسط مائه ٔ سادسه شمرده اند. دوجلد از پنج جلد تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی بزمان مظفرالدین شاه قاجار و سه جلد دیگر آن در زمان رضاشاه پهلوی به طبع رسیده است .
ترجمه مقاله