ترجمه مقاله

ابوالفضل

لغت‌نامه دهخدا

ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بلعمی . محمدبن عبداﷲبن محمدبن عبدالرحمن بن عبداﷲبن عیسی بن رجأبن معبدبن علوان . وزیر اسماعیل بن احمد (279 - 295 هَ. ق .) و اوایل سلطنت نصربن احمد. سمعانی در انساب گوید: ابن ماکولا گفت آنگاه که مسلمةبن عبدالملک داخل روم شد رجأبن معبد بر بلعم مستولی گشت و بدانجا اقامت گزید و نسل او در بلعم بسیار شد و از این رو احفاد او ورا ببعلم نسبت کرده بلعمی گفتند و بخط ابی سعیدمحمدبن عبدالحمید المعبدانی خواندم که ابوالعباس معدالی از قول ابوالفضل بلعمی آورد که جد وی در زمان خالدبن معیث بن حرب ببلعم بود و با سپاهیان قتیبةبن مسلم بمرو آمد و در زیر قریه ٔ بلاسجرد در موضعی که آنرابلعمان گویند اقامت گزید و نسبت بلعمی بدانجاست و ابوالفضل وزیر اسماعیل بن احمد امیر خراسان بود و از محمدبن جابر در مرو و محمد حاتم بن المظفر و ابوالموجه محمدبن عمرو و صالح بن محمد حور و اسماعیل بن احمد و غیر آنان حدیث شنید و او یگانه ٔ عصر خویش در عقل و رأی و اجلال علم و اهل علم بود و مصنفاتی از ابی عبداﷲمحمدبن نصر الفقیه استماع کرد و اخبار او در کتب محفوظ است و بشب دهم صفر سال 329 هَ . ق . درگذشت و او از اهل بخاراست و احفاد او تا امروز ببخارا برجایند - انتهی . و خواندمیر در دستورالوزراء در باب ابوالفضل البلعمی گوید: او در زمان پادشاه بی عدیل امیر اسماعیل متصدی وزارت شد و کماینبغی از عهده ٔ آن امیر خطیر بیرون آمد و در ایام دولت امیر نوح بواسطه ٔ قصد خمارتکین متوجه خلد برین شد -انتهی . و ابوالفضل پدر ابوعلی محمدبن محمدبن عبداﷲ البلعمی وزیر ابوالفوارس عبدالملک بن نوح مترجم تاریخ جریر طبری است . و یاقوت در معجم البلدان ذیل کلمه ٔ بلعم گوید: شرح حال او را در اخبارالوزراء آورده ام و سمعانی در ترجمه ٔ احوال رودکی بار دیگر نام این وزیر را آورده و گوید: ابوالفضل میگفت در عرب و عجم رودکی را نظیر نیست . و رودکی در قصیده ٔ معروف خود در مدح ابوجعفربن بانویه گوید:
یک صف میران و بلعمی بنشسته
یک صف حرّان و پیر صالح دهقان .
و ظاهراً این بیت رودکی نیز در مدح ابوالفضل است :
چه فضل میر ابوالفضل بر همه ملکان
چه فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز.
و ناصرخسرو گوید:
بوالفضل بلعمی بتوانی شدن بفضل
گر نیستی بنسبت بوالفضل بلعمی .
و از قصیده ٔ ذیل سوزنی در مدح صدرجهان محمدبن عمربن عبدالعزیزبن مازه رئیس بخارا برمی آید که رودکی مدیح او میگفته و از او صلات و جوائز داشته است :
شاه جهان بصدر جهان شاد و خرم است
جاوید باد شاه بشادی ّ و خرّمی
سلطان علم و دینی و دنیا هم آن تست
چون نیکخواه دولت شاه معظمی
در مدح تو بصورت تضمین ادا کنم
یک بیت رودکی را در حق بلعمی
((صدر جهان جهان همه تاریک شب شده ست
از بهر ما سپیده ٔ صادق همی دمی »
از حشمت تو بی ربض و خندق و سلاح
سدّ سکندر است بخارا ز محکمی
حق کی گذاشتی که بخارای چون بهشت
ویران شدی بحمله ٔ مشتی جهنمی .
و هم سوزنی در مدح وجیه الدین علی زکی گوید:
صدیک از آنکه تو بکمین شاعری دهی
از بلعمی بعمری نگرفت رودکی .
و باز در مدح نظام الدین وزیر گوید:
رودکی آن اوستاد بیت دانش را تکش
داد دیناری هزار از زرّ آتش گون و فام
قیمت عیار را هم فام کرد از دیگری
بلعمی عیاروار از رودکی بفکند وام
هم قهستانی و عتبی را بهم با بلعمی
زو شود نادیده دیدن چون ورا دیدی تمام .
و نیز در قصیده ای بمدیحه ٔ ضیاءالدین گوید:
رودکی وار یکی بیت ز من بشنوده ست
بلعمی وار بدو ده صلتم فرموده ست .
و رجوع به انساب سمعانی ذیل «بلعمی » و دستورالوزراء خوندمیر ذیل «ابوالفضل البلعمی » ومعجم البلدان یاقوت ذیل کلمه ٔ «بلعم » و دیوان سوزنی و رودکی شود.
ترجمه مقاله