ترجمه مقاله

ابوبحر

لغت‌نامه دهخدا

ابوبحر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت احنف ضحاک بن قیس بن معویةبن حصین بن عباده ، مشهور بحلم . از اکابر تابعین . او زمان رسول صلوات اﷲعلیه را دریافت لکن بشرف صحبت نرسید و سید صلوات اﷲعلیه او را دعا کرده است و او متصف بعلم و حلم و عقل و دها بود و بالخاصه حلم او زبانزد و مثل است :
بحلم ار چند مذکور است احنف هرکه حلمت را
بداند زو غریب آید که وهم اندر خبر بندد.

عبدالواسع جبلی .


آن مهتر عالی محل رایش چو شمس اندر حمل
در حلم چون احنف مثل در جود از حاتم بدل .

عبدالواسع جبلی .


ترجمه مقاله