ترجمه مقاله

ابوجعفربن شیرزاد

لغت‌نامه دهخدا

ابوجعفربن شیرزاد. [ اَ ج َ ف َ رِ ن ِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن یحیی . در زمان خلفای عباسی به بغداد بر امور حکومت مستولی گشت . در ابتداء او از پیوستگان ابن رائق بود سپس به بجکم و بعد از آن به توزون میر عساکر بغداد پیوست و در 332 هَ . ق . از دست توزون با 3000 سپاهی به بغداد شد ودر زمان خلیفه متقی فعال مایشاء بود و در زمان مستکفی آنگاه که ابوالفرج وزیر شد امور وزارت را ابوجعفربن شیرزاد میراند و در 334 پس از مرگ توزون ابوجعفر مقام امیرالامرائی یافت و برای رفاه سپاهیان خود بر خراج تجار و اصناف دیگر بیفزود و مردم ناخرسندی نمودند و عاقبت بکمک معزالدوله بویهی و ناصرالدوله از آل حمدان مطیع را بجای مستکفی بخلافت نشاند و در این وقت ابوجعفر گاه با معزالدوله و گاه با ناصرالدوله دستیار شده و در امور سیاسی و ملکی مداخلات عظیمه داشت بالاخره سپاهیان بر او شوریده و او بوزیر معزالدوله تسلیم شد و از مرگ خلاص یافت و ابن الندیم در ترجمه ٔ ابوسعید وهب بن ابراهیم بن طاراذ گوید بنوابی الحسن طاراذبن عیسی از صنایع و برآوردگان ابی جعفر شیرزاد باشند.
ترجمه مقاله