ترجمه مقاله

ابوحاتم سجستانی

لغت‌نامه دهخدا

ابوحاتم سجستانی . [ اَ ت ِ م ِ س ِ ج ِ ] (اِخ ) سهل بن محمدبن عثمان بن یزید جشمی سیستانی ، نحوی ، لغوی ، مقری . به بصره میزیست و از علوم قرآن بهره ٔ کافی داشت . علم عروض نیکو میدانست و الکتاب سیبویه را دو بار از اخفش فراگرفت و از اصمعی و ابی زید انصاری و ابی عبیده معمربن مثنی روایات بسیار در لغت و سایر اقسام ادب دارد. ابن درید و مبرد از شاگردان اویند. او را در انواع عربیت و جز آن کتب بسیار است و از جمله : کتاب الشمس و القمر. کتاب فی النحو. کتاب الشوق الی الوطن . کتاب الوصایا. کتاب المعمرین .کتاب القرأات . کتاب فی النقط و الشکل للقرآن . کتاب مایلحن فیه العامه . کتاب الطیر. کتاب المذکر و المؤنث . کتاب الشجر و النبات . کتاب المقصور والممدود. کتاب المقاطع و المبادی . کتاب الفرق . کتاب الفصاحه . کتاب النخله . کتاب الاضداد. کتاب القسی و النبال و السهام .کتاب السیوف و الرماح . کتاب الوحوش . کتاب الحشرات . کتاب الهجاء. کتاب الزرع . کتاب خلق الانسان . کتاب الادغام . کتاب اللباء و اللبن الحلیب . کتاب الکرم . کتاب الشتاء و الصیف . کتاب النحل و العسل . کتاب الابل . کتاب العشب و البقل . کتاب الاتباع . کتاب الخصب و القحط. کتاب اختلاف المصاحف . کتاب الجراد. کتاب الحر و البرد. کتاب اللیل و النهار. کتاب الفرق بین الاَّدمیین و بین کل ذی روح . حاجی خلیفه کتابی را به نام المزال و المفسد به ابوحاتم نسبت می کند و نمیدانم مراد او سجستانی یا ابوحاتم دیگر است . وفات ابوحاتم 255 هَ . ق . بوده است .
ترجمه مقاله