ترجمه مقاله

ابوزبید

لغت‌نامه دهخدا

ابوزبید. [اَ زُ ب َ ] (اِخ ) طائی حرملةبن منذربن معدیکرب . شاگر مُخَضْرَمی . او کیش نصرانی داشت و عمری طویل یافت ،گویند زیاده از صد سال بزیست . و از او نوادر حکایات بسیار آورده اند. و غالب اشعار او وصف شیر است ، چه یک بار در بیابان شیری دیده و از او بهراسیده بود و از آنرو پیوسته رعب این سبع در مخیله ٔ او مصور و در گفته های او مؤثر گردیده است . رجوع به حرمله ... شود.
ترجمه مقاله