ترجمه مقاله

ابوزیان

لغت‌نامه دهخدا

ابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ] (اِخ ) احمدبن ابی محمدبن عبداﷲ یا ابوزیان چهارم . از ملوک بنوعبدالوادیا بنوزیان تلمسان . پس از درگذشتن پدر بجانشینی او صاحب تخت و تاج تلمسان شد. لکن برادر او ابوعبداﷲ محمد بر او قیام کرد، ابوزیان از ترکان الجزائر مدد خواست و برادر او از اسپانیائیان وهران استمداد کرد و جنگها میان دو برادر دوام یافت تا به سال 947 هَ . ق . ابوزیان فائق آمد و ابوعبداﷲ به وهران پناهید و باشرط مساعدت اسپانیائیان با او، با دنائتی هرچه تمامتر سیادت دولت اسپانیا را بر تلمسان بشناخت و بقیادت دُن آلفونس مارتی نز سپاهی بسوی تلمسان برد لکن سواران دلیر و رزم آور مسلمانان آنها را هزیمت کرده و در دوازده فرسنگی وهران به سال 949 هَ . ق . شکستی عظیم بر دشمن خائن افتاد و فرمانده جیش اسپانیا آلفونس و همه ٔ لشکریان او در این جنگ که «شعبةاللحام » موصوف و معروف است کشته شدند. بار دیگر اسپانیا نه هزار پیاده و پانصد سوار بمقابله و مقاتله ٔ احمد فرستاد و آنان بشهر تلمسان درآمده به یغمای شهر دست بردند. لکن مردم تلمسان و نواحی غارتگران را شکستی فاحش دادند و فرمانروای زبون و نابایست اسپانیا یعنی ابوعبداﷲ محمد را براندند و ابوزیان بر مقر سلطنت استقرار یافت و تا گاه مرگ (سال 957 هَ . ق .) با اتّکال بترکان عثمانی و خواندن خطبه سلطان قسطنطنیه در مقام خویش ببود.
ترجمه مقاله