ترجمه مقاله

ابوزیان

لغت‌نامه دهخدا

ابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ](اِخ ) محمدبن ابی العباس احمدبن ابی سالم . بیست ودوم از سلاطین بنومرین ملقب به المنتصر باﷲ. آنگاه که موسی بن ابی الفضل سلطان مرینی فجاءةً درگذشت ، یعیش رهوبن ماسای وزیر، ابوزیان را که طفلی پنجساله بود به سوم رمضان سال 788 هَ . ق . به پادشاهی فاس اعلام کرد، لکن سه تن از وزراء موسی به مخالفت یعیش قیام کرده و یکی از مدعیان تاج و تخت را که موسوم به محمد و ملقب به الواثق باﷲ و برادر موسی بود با مساعدت امیر غرناطه در پانزدهم شوال همان سال بپادشاهی برداشتند و ابوزیان محمد پس از 43 روز پادشاهی از سلطنت خلع گشت .
ترجمه مقاله