ترجمه مقاله

ابوزید

لغت‌نامه دهخدا

ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) سعیدبن اوس بن ثابت بصری انصاری خزرجی نحوی لغوی . مولد و منشاء و مدفن او بصره و از تابعین است و به ابوزید نحوی مشهور است و ابن الندیم از ابوالعباس المبرد آرد که ابوزید درنحو اعلم از اصمعی و ابوعبیده بود لیکن بپایه ٔ خلیل و سیبویه نرسید و یونس مرتاب او [ کذا ] در لغت و داناتر از وی بنحو بود. و بروزگار مهدی آن گاه که همه ٔ علماء و حکماء از اصقاع مسلمانی روی به دارالخلافه آوردند ابوزید نیز به بغداد شد. و در وفیات ابن خلکان آمده است که ابوزید زندگانی طویل یافت و سالهای عمراو نزدیک بصد رسید و به سال 215 هَ . ق . در بصره درگذشت و بعضی وفات او را سنه ٔ 216 گفته اند. یاقوت در معجم البلدان گوید سعید از مردم بصره و نحوی لغوی و امام ادیب است و جنبه ٔ لغت و غریب و نوادر او بر سایردانشهای وی رجحان دارد و بدین دو علم منفرد است ، اواز ابوعمروبن العلا و از وی ابوعبید قاسم بن سلام و عمروبن عبید و ابوالعیناء و ابوحاتم السّجستانی و عمربن شبّه و رؤبةبن العجاج و جز آنان علم فراگرفته اند،و حدیث را از ابن عون و جماعتی دیگر روایت کند و درنقل ثقه و مثبت است و خلف بزار از او روایت آرد و او را به قول به قدر متهم می داشتند لکن ابوحاتم از اودفاع کند و گوید: او صدوق است و نیز حسین بن حسن رازی از ابن معین روایت کند که او گفت انّه صدوق و جزره و جز او سعیدبن اوس را توثیق کنند و ابن حیّان او را تضعیف کند چه او در سند حدیث «اسفروا بالفجر» غلط کرده است . و ابوداود در سنن و ترمذی در جامع خویش از وی روایت آرند و سفیان ثوری گفت ابن مناذر مرا گفت یاران ترا صفت کنم گفتم نیک آمد گفت امّا اصمعی احفظ ناس باشد و ابوعبیدة اجمع آنان و ابوزید انصاری اوثق همه است . و صالح بن محمد گفت ابوزید نحوی ثقه است . وروایت شده است که از ابوعبید و اصمعی از حال ابوزید پرسیدند، آن دو گفتند هرچه خواهی از عفاف و تقوی و مسلمانی . و سیبویه هرجا سمعت ُ الثقة گوید از ابوزید کنایت کند و مبرَّد گفت ابوزید عالم بنحو بود نه در رتبه ٔ خلیل و سیبویه و در مرتبه ٔ یونس بود در علم [ کذا ] و لغات و یونس اعلم بود از ابوزید در نحو و ابوزید اعلم از اصمعی و ابوعبیده است در نحو و ابوعثمان مازنی گوید نزد ابوزید بودیم و اصمعی درآمد و خم شد و سرِ وی بوسه داد و بنشست و گفت این مرد از بیست سال باز عالم و معلم ماست . ابوزید در سال 215 به روزگار مأمون درگذشت و عمر او بیش از نود سال بود. از جمله ٔ کتب اوست : کتاب ایمان عثمان . کتاب حیله و محاله .کتاب الهوش والنوش [ شاید: بوش ] . کتاب مشابه . کتاب لمعدی [ کذا ] . کتاب الابل و الشاة. کتاب الأبیات . کتاب المطر. کتاب خلق الأنسان . کتاب القرائن . کتاب النبات و الشجر. کتاب اللغات . کتاب قراءة ابی عمرو. کتاب النوادر. کتاب الجمع والتثنیه . کتاب تحقیق الهمز . کتاب اللبن . کتاب بیوتات العرب .کتاب الواحد. کتاب التّمر. کتاب المیاه . کتاب المقتضب .کتاب الوحوش . کتاب الفرق . کتاب فعلت و افعلت . کتاب نعت الغنم . کتاب نعت المشافهات . کتاب غریب الأسماء. کتاب الهمز. کتاب المصادر. کتاب الجلسه . کتاب نابه و نبیه . کتاب المنطق . و رجوع به سعید... شود. فهرست کتب ابوزید تا این جا از ابن الندیم نقل شده است . و حاجی خلیفه کتاب القوس و الترس و در معجم الأدباء یاقوت کتاب الجود و البخل و کتاب الأمثال . کتاب الحلبه . کتاب التضارب . کتاب التّثلیث . کتاب الغرائز. کتاب اللامات و کتاب المکتوم را مزید کرده است .
ترجمه مقاله