ترجمه مقاله

ابوز

لغت‌نامه دهخدا

ابوز. [ اُ ] (ع مص ) اَبز. دویدن و برجستن . جستن در دویدن . جستن آهو در دویدن . برجستن آهوبره در دویدن . برجستن گاه دویدن : ابز الظبی اُبوزاً. || بغارت بردن .
ترجمه مقاله