ترجمه مقاله

ابوسعید

لغت‌نامه دهخدا

ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن اعرابی . احمدبن محمد بصری . وی مقیم مکّه و در پایان مائه ٔ سیم و اوائل مائه ٔ چهارم میزیست و او را شیخ الحرم میخواندند. او از مشاهیر اهل طریقت است و علوم ظاهر و باطن با هم گرد کرده و به صحبت بسیاری از مشایخ صوفیه رسیده است از جمله : شیخ جنید و عمروبن عثمان مکّی و ابوالحسین نوری و شیخ حسن مسوحی و شیخ ابوالفتح حمّال و جز آنان . و او را سخنان بلند است و از آن جمله است : لایکون قرب ٌ الا وثمة مسافة؛ نزدیکی آنجا گویند که هنوز مسافتی فاصله باشد. و لایکون الشّوق الا علی الغایب ؛ شوق جز غایب را نبود. و التصوف ترک الفضول و المعرفة کلّها الاعتراف ؛ تصوف دست بازداشتن از نابایست و شناسائی و خستو شدن بنادانی باشد. و نیز او گوید: علم با آداب آن بکمال رسد و علم بی آداب را سودی نیست . وی به سال 340 هَ . ق . به مکّه رحلت کرد. و از تألیفات اوست : کتاب الوصایا. کتاب الجمع و التفریق در آداب طریقت و کتاب الفوائد مشتمل بر کلمات این طائفه .
ترجمه مقاله