ترجمه مقاله

ابوعبدا

لغت‌نامه دهخدا

ابوعبدا. [ اَع َ دِ ل ل ] (اِخ ) محتسب . حسین بن احمدبن محمدبن زکریا. معروف به شیعی . یکی ا ز دهات رجال ازمردم صنعای یمن . و او به بصره یا شهری دیگر از عراق محتسب بود. و سپس طریقت اسماعیلیان گرفت و از دعاة آنان گشت . و در سفری به مکّه با مردم بربر آشنا شد و با ایشان به مغرب رفت و در قبیله ٔ کتامه به دعوت آغازید و قبیله را بر بنی الاغلب بشورانید و آنگاه که عبیداﷲ مهدی جدّ ملوک مصر در سلجماسه گرفتار و محبوس شد ابوعبداﷲ چندین کرت با اغالبه جنگ کرد و عاقبت بر آنان فائق آمد و رقاده کرسی بنی اغلب را به سال 296 آمتصرف گشت وسپس شهر تا هرت و سلجاسه را مسخر کرد لکن پس از توطید امارت مهدی ، برادر بزرگتر ابوعبداﷲ محتسب که ابوالعباس احمد نام داشت هماره او را نکوهش کردی و گفتی ملکی را که با سر شمشیر خویش گرفتی به رایگان به مهدی سپردی تا آنکه ابوعبداﷲ بر کرده پشیمان شد و مخالفت مهدی در دل گرفت و مهدی این معنی دریافت و در 298 هَ . ق . هردو برادر را در شهر رقاده به حیله بکشت .
ترجمه مقاله