ترجمه مقاله

ابوعمر

لغت‌نامه دهخدا

ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابهری . کمال الدین وزیر طغرل بن ارسلان بن طغرل بن محمدبن ملکشاه . صاحب حبیب السیر گوید: وزارت طغرل مدتی مدید تعلق بکمال الدین ابوعمر الابهری میداشت و او بعلو اصل و نسب و وفور فضل و ادب موصوف بود و پیوسته نقش زهد و عبادت بر لوح خاطر می نگاشت و در آن اوقات که هرج و مرج بمملکت طغرل راه یافت ابوعمر از اعداء توهم نموده محاسن خود را تراشیده در لباس صوفیان بعربستان شتافت و در بادیه ٔ حجاز این رباعی بگفت و بأبهر فرستاد:
بیچاره دلم چو محرم رازنیافت
و اندر قفس جهان هم آواز نیافت
در سایه ٔ زلف خوبروئی گم شد
تاریک شبی بود و کسش بازنیافت .
و پس از او وزارت بعزالدین کاشی دادند.
ترجمه مقاله