ترجمه مقاله

ابوعمر

لغت‌نامه دهخدا

ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) عیسی بن عمر ثقفی نحوی بصری . او از موالی خالدبن ولید بود و به قبیله ٔ ثقیف درآمد و از اینرو او را ثقفی گویند و برادر حاجب بن عمر است . وی قرائت را عرضا از عبداﷲبن ابی اسحاق فراگرفت و حروف را از عبداﷲبن کثیر و ابن محیصن روایت کند و از حسن بصری استماع حدیث کرد و مصاحب ابی عمروبن العلاء بود و میان آن دو مسائل و مجالسی است . و او را بر قیاس عربیت در قرائت اختیاری است . احمدبن موسی اللؤلؤی و هارون بن موسی بن النحوی و اصمعی و خلیل بن احمد و سهل بن یوسف و عبیدبن عقیل و شجاع بن ابی نصر نقل قراآت از وی کرده اند و سیبویه نحو از وی فراگرفت و کتاب الجامع در نحو از اوست . و گویند که اساس الکتاب سیبویه همین کتاب است و سیبویه آن را بسط داد و از خلیل بر وی تعلیقات افزود و آنگاه که به بحث و تحشیه تکمیل یافت کتاب به سیبویه منسوب گشت . و ابن خلکان گوید: مؤیّداین گفته آن است که سیبویه پس از مفارقت از عیسی بن عمر بصری مذکور آنگاه که به ملازمت خلیل شد خلیل از وی از مصنفات عیسی پرسید او گفت او را هفتاد و اند مصنف در نحو هست و یکی از توانگران جمله آن کتب گرد کرد و آفتی همگی را نابود ساخت و جز دو کتاب از وی بر جای نماند که یکی موسوم به اکمال است و آن به فارس نزد فلان است و دیگری این کتاب که موسوم به جامع است ومن بدان مشغولم و خواهم که مشکلات آن بر من روشن فرمائی . خلیل لحظه ای خاموش ماند پس سر برداشت و گفت خدای تعالی عیسی را رحمت کند و این دو بیت انشاد کرد:
ذهب النحو جمیعا کله
غیر ما احدث عیسی بن عمر
ذاک اکمال و هذا جامع
و هما للناس شمس و قمر.
و خلیل نیز نزد عیسی شاگردی کرده بود و گویند که ابی الاسود الدوئلی از نحو جز باب فاعل و مفعول نیاورد وبنای کتاب عیسی بن عمر تهذیب و تبویب کلیات قواعد نحو است و مستثنیات و شذوذ را لغات نام می دهد. و او برعرب طعن می کرد و مشاهیر آن قوم از قبیل نابغه را دربعض اشعار آنان به خطا منسوب می داشت . و گویند او سخن به تقعیر و تکلّف می گفت و افسانه ای در این معنی ازاو مشهور است که روزی از خر خویش فروغلطید و مردمان بر وی گرد آمدند. او بجای ما لکم تجمعتم علی تجمعکم علی مجنون انکشفوا عنّی ، گفت : ما لکم تکأکأتم علی ّ تکاء کوکم علی ذی جنّة افرنقعوا عنّی . و گفته اند دربازار برای تنگی نفس که داشت بیفتاد و چون مردم بر وی انبوهی کردند این مقالت ادا کرد و یکی از حاضران گفت جنیّه ٔ او به هندی سخن میگوید . وفات عیسی 149 هَ . ق . بود. و رجوع به معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 6 ص 100 شود.
ترجمه مقاله