ترجمه مقاله

ابیدیمیا

لغت‌نامه دهخدا

ابیدیمیا. [ اِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اِپی ، روی . بالای . فوق . بَر + دِمُس ، قوم ) اِبیذیمیا. آبی ذیمیا. (قفطی ). وبا. مرگامرگی . سوفه . مرض ساری . مرض وافده . امراض ساریه . امراض وافد. مرگ و میر. || در حیوان ، یوت . مرگی . سوفه . سواف . آفت . || میهمانی و سوری خویشاوندی یا دوستی را در بازگشت از سفری نزد مردم یونانی . || (اِخ ) نام کتابی از ابقراط. (بحرالجواهر). و گمان میکنم صاحب بحرالجواهر کتاب ابیذیمیای جالینوس را که عیسی بن یحیی بعربی نقل کرده است به ابقراط نسبت کرده . || جشنهای یونان در شهر ملطیه و دِلُس بنام افولن . || جشنهای یونان در آرگس بنام ژونن .
ترجمه مقاله