ترجمه مقاله

اتاوه

لغت‌نامه دهخدا

اتاوه . [ اِ وَ ](ع اِ) اِتاوَت . خراج . مال دیوان . پاره . باج : اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || پاره ای که جهت آب باشد. (منتهی الارب ). || رشوت . رشوه . (خلاص نطنزی ). ج ، اَتاوی ، اَتاوی ̍، اُتا، اتاوات . || (مص ) خراج دادن . مال دیوان پرداختن . باج دادن . || حاصل ملک دادن . || رشوه (رشوت ) دادن .
ترجمه مقاله