ترجمه مقاله

اتسز

لغت‌نامه دهخدا

اتسز. [ اَ س ِ ] (اِخ )خوارزمشاه . ابن محمد ملقب به قطب الدین یا علاءالدین ابن نوشتکین . سیمین خوارزمشاه . و او استقلال خود را اعلام کرد ولی در سال 533 هَ . ق . مغلوب سلطان سنجر شد و بار دیگر طغیان کرد و خود را پادشاه خواند و قلمرو خود را تا حدود شهر جندو شط سیحون بسط داد. سلطنت او از 521 تا 551 بود:
قطب دین اتسزغازی که برفعت قدرش
هست با کنگره ٔ چرخ برابر گشته .

رشید وطواط.


ابوالمظفر خورشید خسروان اتسز
که از صواعق خشمش کند کران آتش .

رشید وطواط.


خورشید خسروان ملک اتسز که ذات او
در علم چون علی شد و در عقل چون عقیل .

ادیب صابر.


عوفی در لباب الألباب ضمن ترجمه ٔ سلطان علاءالدنیا والدین ملک الجبال حسین بن حسین عباسی غوری آرد: او را اشعار پادشاهانه است و لطایف ملکانه و شعر او مدوّن است و دیوان او و دیوان سلطان اتسز در یک جلد در کتابخانه ٔ سرد و آبدار سمرقند مطالعه افتاده است . رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 35 و 38 و81 و 85 و ج 2 ص 117 و 118 و آتسز یا اَتسز قطب الدین شود.
ترجمه مقاله