ترجمه مقاله

اتلاف

لغت‌نامه دهخدا

اتلاف . [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن .(تاج المصادر). نیست کردن . هلاک یافتن . (مؤید). نابود کردن . تلف کردن . افناء : او را بغرامت آن اتلاف و تضییع مؤاخذت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- اتلاف کردن ؛ اسراف . تلف کردن .
ترجمه مقاله