ترجمه مقاله

اتو

لغت‌نامه دهخدا

اتو. [ اَت ْوْ ] (ع مص ) عطا کردن : اَتا الرجل ؛ عطا کرد مرد. (منتهی الارب ). || شتاب کردن شتر در سیر: اَتا البعیر. (منتهی الارب ). || برگردانیدن شتر دست خود را در رفتار. || پاره دادن و باج دادن . (منتهی الارب ). خراج دادن .(تاج المصادر بیهقی ). || برآمدن بار نخل ودرخت . || ظاهر شدن صلاح . || بسیار گردیدن باران . (منتهی الارب ). || آمدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). || استقامت در سیر. || (اِ) یک گشاد تیر. || مرگ . || سختی . || شخص بزرگ . || عطیة. (تاج العروس ). || مَسْکه . کره .
ترجمه مقاله