ترجمه مقاله

اثلال

لغت‌نامه دهخدا

اثلال . [ اِ ] (ع مص ) رخنه برآوردن . || به اصلاح آوردن . (زوزنی ). سد ثلمه کردن . || فرمودن بنیکو کردن خرابی . (تاج المصادر). گرفتن رخنه و اصلاح کردن آن : اَثْلَلْت البیت ؛ اذا امرت باصلاحه . || بسیارپشم شدن . (زوزنی ). بسیارثله گردیدن .
ترجمه مقاله