ترجمه مقاله

اجرار

لغت‌نامه دهخدا

اجرار. [ اِ ] (ع مص ) کفانیدن زبان شتربچه تا شیر نخورد. (منتهی الارب ). بچه شتر را زبان شکافتن تا شیر نخورد. || قرض را تأخیر کردن . دیرتر ستاندن دین . مهلت دادن در ادای دین : اجرّه الدین . (منتهی الارب ). || تبعیت کردن در سرور و اغانی : اجرّ فلاناًاغانیه . (منتهی الارب ). || نیزه در نیزه زده گذاشتن . نیزه در مطعون بگذاشتن . (زوزنی ) (تاج المصادر): اجرّه ؛ نیزه زد و گذاشت آن را در زخم که می کشد آنرا. (منتهی الارب ). || نشخوار کردن شتر. || اجرّه رَسنه ؛ بگذاشت او را تا هرچه خواهد کند. (منتهی الارب ). افسار کسی را بسر خود او زدن .
ترجمه مقاله