ترجمه مقاله

اجلاب

لغت‌نامه دهخدا

اجلاب . [ اِ ](ع مص ) فراهم آمدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || اجلاب الدّم ؛ خشک گردیدن خون . || اجلاب الجرح ؛ پوست فراهم آوردن جراحت و به شدن . (منتهی الارب ). || یاری دادن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || اجلب العوذة؛ در چرم دوخت تعویذ را. || اجلاب اِبِل ؛ نر زادن شتران . || خداوند شتران نر شدن . (تاج المصادر). || ترسانیدن . (منتهی الارب ). || اجلب القَتَب ؛ بچرم خام پوشانید پالان را تا خشک گردید. (منتهی الارب ). پوست بر پالان یا زین کردن . (زوزنی ). || اجلاب فرس ؛ بانگ زدن بر اسب وقت دوانیدن تا درگذرد. زجر کردن اسب . (منتهی الارب ). بانگ بر ستور زدن تا سبقت گیرد. (تاج المصادر). || حیله کردن برای اهل خود و کسب کردن . (منتهی الارب ). || فراهم کردن گروهی و بانگ کردن آنها. گرد کردن .
ترجمه مقاله