ترجمه مقاله

اجل

لغت‌نامه دهخدا

اجل . [ اَ ج َل ل ] (اِخ ) کمال الدین (سید...). خوندمیر در حبیب السیر ج 2 ص 264 آرد: و فی شهور سنة تسع و ثمانین و ثمانمائه ... (889 هَ .ق .) فرمان خاقان عالیجاه [ سلطان حسین میرزا ] نفاذ یافت که امیر محمد امین عباسی و امیر سلطان احمد چوکانچی و امیر درویش محمد سوجی به استراباد شتافته بضبط جهات خواجه فخرالدین پردازند و اولاد واقرباء و وکلای آن جناب را مؤاخذ و مقید سازند و امرای عظام به جرجان رفته . امیر مغول دو سه روزی در تمشیت آن مهم با ایشان موافقت نمود. آخرالامر بواسطه ٔ تخیلات نفسانی و تسویلات شیطانی عصابه ٔ عصیان و نافرمانی بر پیشانی بسته ... بدست بیشرمی ابواب فتنه و فساد برگشاد و عالیجناب سیادت پناه نقابت قباب ، سید کمال الدین اجل را که بعلو نسب و طهارت ذیل اتصاف داشت و بگذاردن حج اسلام فایز شده و هشتادوچهار مرحله از مراحل زندگانی طی نموده بود، بدرجه ٔ علیه ٔ شهادت رسانید.
ترجمه مقاله