ترجمه مقاله

اجمار

لغت‌نامه دهخدا

اجمار. [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن لشکر به دارالحرب و بازنگردانیدن آن : اَجمر السلطان جیشه .(منتهی الارب ). || شتافتن . (منتهی الارب ). زود رفتن . (تاج المصادر). زود برفتن . (زوزنی ). || جستن در قید. || بخور دادن . (منتهی الارب ). بخور کردن . عود و مانند آن بر آتش افکندن . (تاج المصادر): اجمر الثوب . || گرد آمدن بر کاری . (منتهی الارب ). گرد آمدن بر چیزی . (تاج المصادر).جمع کردن . گرد بکردن . (زوزنی ). || گره زدن گیسوان پس قفا. || آماده کردن آتش را: اجمر النار. (منتهی الارب ). || هموار گردیدن سپل شتر که خط میان دو سلامای آن باقی نماند: اجمر البعیر. (منتهی الارب ). || حزر کردن بار نخل وحساب و جمع خرص آن : اجمر النخل . (منتهی الارب ). || اجمرت اللیلة؛ پنهان شد در آن ماه نو. (منتهی الارب ). || شامل شدن : اجمر الامر بنی فلان ؛ شامل شد آن کار بنی فلان را. (منتهی الارب ). || ریاضت دادن اسبان و گرد آوردن آنها. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله