ترجمه مقاله

اجم

لغت‌نامه دهخدا

اجم . [ اَ ج َم م ] (ع ص ، اِ) استخوان بسیارگوشت . || مرد بی نیزه در حرب . || گوسپند بی شاخ . (منتهی الارب ). گوسفند بی سُرو. (تاج المصادر). || شرم زن . || قدح . (منتهی الارب ). || بنیان اَجم ّ؛ بنیان بی کنگره . (منتهی الارب ). بنای بی کنگره . (تاج المصادر). || (اصطلاح عروض ) بحری است که اعصب و معقول باشد چنانکه مفاعلتن را فاعلن کنند. (منتهی الارب ). جَم ّ در وافر، سقوط میم و تاءمفاعلتن باشد فاعلن بماند و آن را اَجم ّ خوانند. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ). || مقابل اَروَق ؛ و اَروَق اسپی است که سوار آن نیزه را میان هردو گوش آن دراز کرده باشد. (منتهی الارب ). ج ، جُم ّ.
ترجمه مقاله