ترجمه مقاله

احداق المرضی

لغت‌نامه دهخدا

احداق المرضی . [ اَ قُل ْ م َ ضا ] (ع اِ مرکب ) اقحوان است و آن را بهار و بابونه ٔ کوهی نیز نامند. در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده : بهار است و او نوعی از اقحوان و مذکور خواهد شد. داود ضریر انطاکی نیز آن را همان بهار داند. و صاحب اختیارات گوید: اُقحوان است و بهار و عرار و عین البقر و بیشبهار و گاوچشم و کافوری خوانند. در اقحوان گفته شود و به پارسی بابونه گاو گویند. (اختیارات بدیعی ).
ترجمه مقاله