ترجمه مقاله

احراق

لغت‌نامه دهخدا

احراق . [ اِ] (ع مص ) سوختن . (زوزنی ). سوزانیدن . (تاج المصادر).بسوزانیدن . نیک سوزانیدن . (منتهی الارب ) :
هست سرمایه ٔ احراق جهانی شرری .
|| سوز آوردن . || حریقه ساختن . (و حریقه طعامی است ) . (منتهی الارب ). || اذیت رسانیدن . (منتهی الارب ). || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اِحراق ، هو ان تمیز الحرارة الجوهر الرطب عن الجوهر الیابس بتصعید الرطب و ترسیب الیابس . والمُحرِق بکسرالراء عند الاطبّاء دواء یحرق ، ای یفنی بحرارته لطیف الاخلاط بتصعیدها و تبخیرها و یبقی رمادیتها، کالفرفیون . کذا فی بحرالجواهر و الموجز.
- احراق لاشه ؛ سوختن جسد میّت .
|| احراق کواکب ؛ احتراق (اصطلاح نجوم ) .
ترجمه مقاله