ترجمه مقاله

احرامی

لغت‌نامه دهخدا

احرامی . [ اِ ] (ص نسبی ، اِ) در تداول فارسی ، قسمی سجّاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینه ٔ سپید. گستردنی خرد و غالباً با زمینه ٔ سپید و گلهای آبی که چون سجّاده بر آن نماز گزارند. جانماز. مُصَلّی ̍. || چادر نادوخته که حاجیان پوشند :
محرم کوی تو تا هر روز گردد آفتاب
از دو صبحش آسمان سامان احرامی کند.

تأثیر.


ترجمه مقاله