ترجمه مقاله

احصاب

لغت‌نامه دهخدا

احصاب . [ اِ ] (ع مص ) سنگریزه انداختن : اَحصب الفرس ؛ سنگریزه انداخت اسب بِسُم در رفتن . (منتهی الارب ). || اعراض کردن . (منتهی الارب ). || فراخ سالی یافتن . (زوزنی ). || بابر شدن زمین . (زوزنی ).
ترجمه مقاله