ترجمه مقاله

احلاط

لغت‌نامه دهخدا

احلاط. [ اِ ] (ع مص ) حَلط. || احلاط در یمین ؛ سوگند یاد کردن . اجتهادکردن در سوگند. || ستهیدن . || خشم گرفتن . || بخشم آوردن . || شتابی کردن در کار. || قضیب فحل در ناقه نهادن . (منتهی الارب ) || فرود آمدن بخانه ٔ هلاکت . || مقیم شدن بجای . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله