ترجمه مقاله

احماء

لغت‌نامه دهخدا

احماء. [ اِ ] (ع مص ) قرق کردن . ممنوع کردن . || قرق یافتن جائی را. || حمایت کردن . || نگهداری کردن از چیزی حرام . || گرم کردن ، چنانکه آهن را در آتش . || گرم و سوزان گردانیدن . (منتهی الارب ). || لوش در چاه کردن . (تاج المصادر). لای انداختن در چاه .
ترجمه مقاله