ترجمه مقاله

احمار

لغت‌نامه دهخدا

احمار. [ اِ ] (ع مص ) کودک سرخ زادن . || احمارِ دابّه ؛ علف دادن دابه تا متغیر شود بوی دهن وی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله