ترجمه مقاله

اختردوز

لغت‌نامه دهخدا

اختردوز. [ اَ ت َ ] (نف مرکب ) (تیر...) تیر دورپرتاب : چون لشکر قدم اقدام درنهادند و بزخم تیر اختردوز و ناوک جگرسوزایشان را مضطر و عاجز کردند... (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله