ترجمه مقاله

اخریس

لغت‌نامه دهخدا

اخریس . [ اُ خ ُ ] (اِخ ) مان ِتُن ، پس از نفریت فرعون مصر، اخریس را فرعون مصر دانسته است . دیودور آخریس و ابوریحان در آثارالباقیه اوخوروس آورده اند. وی با اِواُگراس ، که در سالامین قبرس بر اردشیر هخامنشی یاغی شده بود، بر ضد او همدست شد و به پی سیدیان ، که در آسیای صغیر بر شام قیام کرده بودند، یاری کرد. در زمان او، چنانکه ایزوکرات گوید، اردشیر سه سردار یعنی آبروکوماس و تی تِروست و فرناباذ را مأمور کرد تا مصر را تصرف کنند (تقریباً در 390 ق . م .) و آنان موفق نشدند. کیفیات این جنگ درست معلوم نیست ، ولی ظن قوی میرود که فرماندهی سه سردار باعث عدم توفیق شده باشد. (ایران باستان تألیف پیرنیا ج 2 ص 1132 و 1133).
ترجمه مقاله