اخریلغتنامه دهخدااخری . [ اُ را ] (ع ص ، اِ) تأنیث آخَر. نقیض اولی . دگر. دیگر. پسین . دومین . ج ، اُخریات ، اُخَر. || آن جهان . آن سرای . عقبی . آخرت (مقابل دنیا).- اخری القوم ؛ کسی که در آخر قوم باشد.