ترجمه مقاله

اخطار

لغت‌نامه دهخدا

اخطار. [ اِ ] (ع مص ) در خطر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خود را در تهلکه انداختن . || یاد دهانیدن کسی را بعد فراموشی .یاد آوردن امری کسی را بعد فراموشی . || بدل گذرانیدن چیزی . بدل بگذرانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بلند قدر و منزلت گردانیدن کسی را: اخطره اﷲ. || خود را گرد گردانیدن برای حریف ، پس برآمدن برای جنگ با وی . || گرو بستن . || اخطار مال ؛ مال را بگرو در میان نهادن . || اخطار فلان فلان را؛ هم قدر و هم منزلت کسی گردیدن . || اخطار کردن ؛ اعلام کردن .
ترجمه مقاله