ترجمه مقاله

اخفار

لغت‌نامه دهخدا

اخفار. [ اِ ] (ع مص ) شکستن عهد و پیمان را. عهد شکستن : شمس المعالی جواب داد که در شریعت و دین حفاظ و فتوت نقض عهود و اخفارِ حق ِ وفود حرام است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). عاقبت خذلان ِ کفران نعمت و اخفار ذمت درایشان رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || غدر کردن با کس . || با کسی بدرقه فرستادن .
ترجمه مقاله