اخلاعلغتنامه دهخدااخلاع . [ اِ ] (ع مص ) اخلاع سُنبل ؛ دانه بستن خوشه . || اخلاع عضاه ؛ برگ برآوردن آن . || اخلع القوم ؛ یافتند قوم عضاه را که برگ آنها نمی افتد.