ترجمه مقاله

اخلیلاق

لغت‌نامه دهخدا

اخلیلاق . [ اِ ] (ع مص ) کهنه شدن . (زوزنی ).
- اخلیلاق ثوب ؛ کهنه شدن جامه .
|| اخلیلاق سحاب ؛ برابر شدن و سزاوار باران گردیدن آن . || اخلیلاق رسم ؛ محو و برابر زمین شدن آن . || اخلیلاق متن فَرَس ؛ املس گردیدن آن .
ترجمه مقاله