ترجمه مقاله

اداراقی

لغت‌نامه دهخدا

اداراقی . [ اَ ] (اِ) دوائی هندیست و از جمله ٔ سموم است و در طلی بیماریها استعمال کنند مانند کلف و جرب و قوباء و اگر بر عرق النساء ضماد کنند نافع بود و بعضی در قولنج ریحی استعمال کنند و طبیعت آن بغایت گرم است و سم مجموع حیواناتست که دنبال داشته باشد و آنرا بپارسی و هندی کچله خوانند و اگر کسی بخورد مداوای او بقی و شیر تازه و روغن بادام کنند. (اختیارات بدیعی ). و صاحب برهان گوید: با رای بی نقطه بر وزن قراداغی ، بلغت رومی دوایی است هندی و از جمله ٔ سموم است و زهر مجموع حیواناتی باشد که دنبال داشته باشند همچو مار و عقرب و سگ و گرگ و مانند آن و با ذال نقطه دار هم بنظر آمده است . کلف و جرب را نافع باشد و بعضی گویند یونانی است و بفارسی کچله گویند و به تازی قاتل الکلب و خانق الکلب خوانند - انتهی . جوزالقی . رجوع به اذاراقی و ازاراقی شود.
ترجمه مقاله