ترجمه مقاله

ادعاء

لغت‌نامه دهخدا

ادعاء. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) دعوی کردن ، حق باشد یاباطل . دعوی کردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). دعوی کردن بچیزی . (زوزنی ). || نسب و نام خویش بر خصم شمردن در کارزار. نام و نسب خویش گفتن پیش حریف در کارزار. خویشتن نسبت کردن در حرب . (تاج المصادر بیهقی ). || گردانیدن کسی را که بسوی غیر پدر خود خوانده میشود. (منتهی الارب ). ادعاه ؛ ای صیره یدعی الی غیر ابیه . (تاج العروس ). || آرزوکردن . (غیاث ) (آنندراج ). آرزو خواستن . تمنی کردن .
ترجمه مقاله